دیشب که غرق افکار خودم بودم… تماسی گرفته شد… خبر ناگواری بود… سید محمود مرحوم شده یود… چون دوست نداشتم باورش کنم تلفنو قطع کردم و بی خیال به کارام برگشتم. وقتی به خودم اومدم به این و اون زنگ زدم و پرس وجو کردم و باز هم باورم نشد.. باور کردن خبر مرگ کسی که شاید ساعت ها باهاش حرف زدی و با شوخ طبعی خاص خودش کلی خندیدی برام ناگوار بود…
امروز که اومدم غمنامه محمود سیر رو بنویسم دیدم تو وبسایت خوسفی ها برام پیام اومده سیر کرو الهی از طرف محمود سیر… من که هر کی بهم می گفت سینه کرو الهی می خندیدم این دفعه های های گریه کردم..
مجمود سیر رفت امسال دیگه جات زیر علم سبز امام حسین خالیه…اون شال سبزی که همیشه دور کمرت بود… امسال که موقع غذا میشه جات خالیه دیگه تو نیستی که به شوخی عذا رو پخش کنی… امسال جات تو عکسای بچه ها خالیه… مجمود
گرچه تو از دنیا سیر شدی ولی ما ازت سیر نمیشیم… جدت شفیعت باشه…
بدون دیدگاه