برچسب » روستای خوسف بافق یزد

دایی عباس; قصه گوی غصه ها رفت
2 سال قبل
دلنوشته ای برای یک معلم

دایی عباس; قصه گوی غصه ها رفت

هنوز طنین صدایش با آن ته لهجه خوسفی اش در ذهنم است .گویا دارد می خندد به تمام دردها و رنج ها .هنوز از ما می خواهد که با امید زندگی کنیم .شاد باشیم و سختی های زندگی را به تمسخر بگیریم .از مشکلات نهراسیم و تلخی ها و ملالت ها مانع شاد زیستن ما نگردد.