دیشب که غرق افکار خودم بودم... تماسی گرفته شد... خبر ناگواری بود... سید محمود مرحوم شده یود... چون دوست نداشتم باورش کنم تلفنو قطع کردم و بی خیال به کارام برگشتم. وقتی به خودم اومدم به این و اون زنگ زدم و پرسجو کردم و باز هم بارم نشد.. باور کردن خبر مرگ کسی که شاید ساعت ها باهاش حرف زدی و با شوخ طبعی خاص خودش کلی خندیدی برام ناگوار بود...